گفت و گويي در باره ريا کاري

مصاحبه‌اي بود با روزنامه شرق به تاريخ تاريخ ششم خرداد1389 با عنوان "تا نقابِ ریاکاري هست به بلوغ اجتماعي نمي رسيم.
 با سانسور برخي جمله‌ها منتشر شده بود. چون هنوز مسئله همچنان باقي است در اين جا با ويرايش جديد منتشر شد

 

به نظر شما با چه معياري مي توان کسي را ريا کار دانست و ديگري را نه؟

طهماسبي: ما اعمال خودمان را به دو بخش مي­توانيم تقسيم کنيم، يکي اعمالي که در ارتباط با مردم انجام مي­گيرد و ديگري اعمال عبادي مانند نماز و روزه و ديگر اعمال عبادي که در ارتباط با خداوند انجام مي­گيرد. نوع اول اعمال در حوزه­ي اخلاق قرار مي­گيرد و نوع ديگر در حوزه­ي عبادات. به تعبير ديگر، «اخلاق» رابطه­ي افراد اجتماع با يکديگر را تعريف مي­کند و «عبادات» رابطه­ي فرد را با خداوند بيان مي­کند.

بنا براين کسي که نماز مي­خواند، يک عمل عبادي را انجام مي­دهد و رابطه­ خود را با خداوند سامان مي­دهد، حالا اگر همين آدم، به قصد جلب توجه ديگران، يا براي اينکه ديگران از او خوششان بيايد نماز بخواند، اين نماز نه تنها ارتباطي با خدا ندارد بلکه توهين به خداوند هم هست و شرک هم شمرده مي­شود. اين نکته در سوره­ي ماعون به روشني بيان شده است. بنا براين اعمال عبادي، چون رابطه­ي بين فرد و خداوند است، هيچ لزومي ندارد که ديگران از آن مطلع شوند. در همان سوره ماعون، نکته­ي بسيار ظريف و دقيقي مطرح شده است که با توجه به آن مي­توان معناي رياکاري را دقيق­تر  فهميد. در اين سوره همان گونه که از نام آن بر مي­آيد، صحبت از مايحتاج عمومي
و نيازهاي مردم اعم از يتيم و فقير و مسکين و غيره است و صحبت از کساني است که در ارتباط با رفع اين نيازهاي عمومي اقدامي جدي انجام نمي­دهند و در عوض نماز مي­خوانند، آنهم به گونه­اي که نماز خواندنشان را ديگران ببينند. روشن است که در اينجا فرد نمازگزار، چون رابطه­ي خودش با مردم، رابطه­اي مخدوش و غير قابل قبول است، براي جبران اين رابطه­ي مخدوش، نمايشي دروغين از رابطه­ي خود و خداوند را به نمايش مي­گذارد در حالي که رابطه­ي بين فرد و خداوند رابطه‌اي مبتني بر ايمان به خدا است و نيازي نيست که ديگران بدانند يا ندانند.

با توجه به آنچه به آن اشاره کرديد آيا مي توان ريا کاران را به دسته هاي مشخصي طبقه بندي کرد؟

طهماسبي: حتما، در گذشته يعني تا قبل از انقلاب اسلامي، اگر کسي تظاهر به دين داري مي­کرد بيشتر براي جلب توجه ديگران بود و اينکه ديگران از او به عنوان آدمي مؤمن و مقدس ياد کنند و احتمالا در امور مالي به او اعتماد کنند. حتي شنيده مي­شد که برخي کسان پيشاني خود را با پشت قاشقي داغ مي­کردند تا اثري شبيه اثر سجده­هاي طولاني نماز شب را بر پيشاني خود پديد آورند. ­­اين يک نوع رياکاري بود و شايد هنوز هم باشد که از لحاظ روانشناختي نياز به تحليل ويژه­ي خودش را دارد. اما بعد از انقلاب نوع ديگري از رياکاري هم پديد آمد که فرد رياکار خود را ناگزير و مجبور به رياکاري مي­ديد. به ياد دارم که در همان سال­هاي اول انقلاب در ادارات دولتي مراسم نماز جماعت برگزار مي­شد و کارمندان خود را مجبور مي­ديدند که در نماز جماعت ظهرها شرکت کنند و گرنه مورد بي­مهري مسؤلان و مديران قرار مي­گرفتند و بسا که از برخي امتيازات محروم مي­شدند، به تعبير ديگر، کارمنداني که علاقه­اي به نماز خواندن نداشتند، ناگزير تظاهر به نماز مي­کردند. بديهي است که چنين کاري نه تنها بهبودي در وضع روابط اجتماعي و ايفاء حقوق مدني پديد نياورد بلکه بسياري از کارمندان دون پايه­ و بلند پايه‌ي دولتي را به افرادي متظاهر و دروغگو تبديل کرد. همين روند در مدارس راهنمايي و دبيرستان­ها و دانشگاه­ها هم شکل گرفت. استخدام معلم و استاد براي تدريس مشروط به همين گونه رياکاري‌ها شد روشن است که در اينجا
وضع آموزش و پروش ما سر از کجا در مي‌آورد، و در امور اجرايي هم معلوم است که اهميت رابطه­ي مسئولين با مردم و رابطه‌ي مردم با يکديگر و رعايت حقوق يکديگر، مورد غفلت قرار گرفت و رابطه­‌ي فرد با خداوند جاي آن را گرفت که اين رابطه هم متاسفانه اغلب رابطه­اي نمايشي و دروغي هست و نه رابطه­اي واقعي.

بنا بر آنچه گذشت مي­توان گفت که برخي از مردم به دلخواه خود و براي اينکه ديگران را تحت تاثير خود قرار داده و آنان را مطيع خود کنند ريا کاري مي­کنند، و اکثريت ديگري از مردم به ضرورت و براي برآوردن نيازهاي ضروري خود را ناگزير از رياکاري مي­بينند. به عنوان مثال اگر شما در همين نهادي که کار مي­کني در مورد نماز از شما سؤال کنند و شما صراحتا بگويي اهل نماز خواندن نيستي، ممکن است از کار بيکار شوي، در حالي نماز خواندن يا نخواندن شما مسئله­اي ميان شما و خداي شما است و ربطي به مدير و حراست و ديگران ندارد آنچه مدير شما از شما بايد طلب کند ارائه­ي درست و دقيق کاري است که به شما محول شده و براي آن کار استخدام شده­اي.

به نظر شما تبعات اجتماعي رياکاري چه چيزهايي مي‌تواند باشد؟

طهماسبي: تالي فاسد رياکاري لااقل در دو حوزه­ي متفاوت بايد مورد مطالعه قرار گيرد، يکي در حوزه­ي روانشناسي که البته نيازمند  نظر کارشناسي متخصصين اين حوزه است، در عين حال با آگاهي نسبي که دارم اين نکته را مي­توانم بگويم که  خسارت وحشتناکي  که اين رياکاري به شخصيت فرد از يک سو و اجتماع از سوي ديگر وارد ميآورد تقريبا غير قابل جبران مي­شود. رياکار ناگزير است در برابر ديگران با "نقاب"[1] ظاهر شود تا بتواند خود را با محيطي که در آن زندگي مي­کند و با انتظاراتي که ديگران از او دارند سازگار نشان دهد. خطر بزرگ در مورد استفاده از نقاب اين است که فرد کم کم باور مي‌کند که شخصيت واقعي­اش همين است، در حالي که نقاب چيزي است و شخصيت واقعي فرد چيز ديگري است.[2] آشکارترين خسارت در اين رياکاري،‌ بيگانگي شخص از خود واقعي­اش است، اين بيگانگي سبب مي­شود که فرد نتواند به تربيت خودِ واقعي و رشد انساني خود نايل شود يا به تعبير يونگ نمي‌تواند فرايند رسيدن به «فرديت»[3] را طي کند و هيچگاه نتواند به رشد و کمال  خود واقعي­اش بپردازد، بيگانگي از خويش را در مضامين ديني با عناويني مانند بيگانگي از نفس خويش ياد کرده­اند و کسي که به نفس خويش شناخت نداشته باشد، شناختي از خداوند هم نخواهد داشت. دوم، مشکلاتي که رياکاري در ارتباط با جامعه پديد مي­آورد چيست؟ يا به تعبير شما تبعات رياکاري در جامعه، در اينجا ناگزيرم يک بار ديگر به آن تقسيم بندي که در مورد اعمال داشتم اشاره کنم، يعني متوجه باشيم کارهايي که يک فرد که در ارتباط با جامعه بايد انجام دهد چه نوع کارهايي است و کارهايي که در رابطه­ي با خدا است و جزو عبادات شمرده مي­شود چه نوع اعمالي است. به گمان من، از مهمترين کارهايي که جامعه را سامان مي­بخشد و امنيت و رضايت و شکوفايي در جامعه پديد مي­آورد، اين است که افراد يک جامعه،‌ حدود و حقوق يکديگر را به درستي بشناسند و به دقت رعايت کنند و بتوانند روز به روز هم هوش عاطفي خود را نسبت به سرنوشت هم افزايش دهند و هم وسائل و ابزار دقيق­تري براي سنجش حقوق يکديگر و حقوق شهروندي خويش پديد آورند. اين موضوع ربطي به مسلمان بودن يا زرتشي بودن و يا هر دين ديگري را داشتن ندارد، همچنين ربطي به اين ندارد که شما اعمال عبادي خود را به جا مي­آوري يا نه. در يک نظام  اجتماعي از نظر مسلماني اگر شما حقي از همسايه­ات يا از هرکس ديگري را ناديده گرفتي، طبعا نمي­تواني از خدا طلب بخشش کني بلکه بايد حقوق از دست رفته همسايه­ات را به او بازگرداني و رضايت او را جلب کني، فرض کنيد مردي با نگاه هيز خود براي يک لحظه موجب آشوب رواني زني مي­شود، اين مرد بايد از خدا طلب بخشش کند يا از آن زن؟ اصلا اکثر مردان جامعه‌ي ما متوجه اين هستند که نگاهشان به زنان جوان هيز و آزار دهنده است؟ يا اينکه اين نوع نگاه را حق طبيعي خود مي‌دانند؟

رياکاري در دين داري، اعمال و گفتار رياکارانه را جايگزين حقوق شهروندي و حدود اجتماعي مي‌کند و کم کم رياکاري يک هنجار و شيوه­ي زندگي شده و افراد باور با آنکه به حقوق و حدود هم تجاوز مي‌کنند و حقوق يکديگر را پايمال مي‌کنند در عين حال فکر مي‌کنند رابطه­ي خود را با خداوند حفظ کرده‌اند، در اين صورت سامان و نظم جامعه از هم مي­پاشد و عبادتي هم به معناي واقعي آن صورت نمي­گيرد.

 آيا مي توان درماني براي پديده ريا کاري در جامعه ايران تجويز کرد؟

طهماسبي : ببينيد ما در اين جامعه، با خودمان مشکل داريم،‌ در روابط اجتماعي­مان با يکديگر مشکل داريم، در رعايت نکردن حقوق يکديگر مشکل داريم، اين مشکل ما با يکديگر است نه مشکل ما با خدا، رياکاري همين است که اين مشکلات را نديده بگيريم و مدام از عبادت خدا و بزرگي خدا صحبت کنيم، مي­بينيم با اين حرف­ها روز به روز بر مشکلات اجتماعي ما افزوده مي­شود، روز به روز احساس ناامني در ما بيشتر مي­شود، ناراحتي­هاي عصبي، نارضايتي از زندگي و روي آوري به انواع اعتيادهاي پيدا و پنهان نمونه­هايي از همين است که به جاي مواجهه­ي روياروي و آسيب شناسي مشکلات و طرح درست روابط اجتماعي، مدام از رابطه با خدا و نماز و عبادت حرف مي­زنيم، در قرآن هم صريحا آمده است که تا وقتي قومي در خود تغييري بوجود نياورد خدا در اين قوم هيچ تغييري نخواهد داد، يعني خدا اين مشکل را براي ما برطرف نمي­کند، هيچ قديسي هم نمي­آيد اين مشکل را حل کند، ما خودمان بايد در عرصه­ي حقوق شهروندي و رعايت حدود يکديگر آگاهي پيدا کنيم، به بلوغ اجتماعي برسيم، و اين نياز به عزم ملي در عرصه­ي رشد فرهنگ و اخلاق اجتماعي دارد.


ششم خرداد1389 مشهد



[1] - نقاب يا Personaنقابي بوده که بازيگران به چهره مي­زدند، اين نقاب­ها بيشتر در مراسمي مورد استفاده قرار مي­گرفت که در قبايل بدوي نقش خدايان و توتم­ها توسط بازيگران نمايانده مي­شد

[2] - کارل گوستاو يونگ/1370/ خاطرات، رؤياها، انديشه­ها/ترجمه پروين فرامرزي/انتشارات آستانقدس/صفحه 411

 

[3] - Individuation - يگانه شدن با خويش، اتحاد و يکپارچگي خودآگاه و ناخودآگاه، به خود آمدن و..

 

 

 

 تاسیس این سایت در اردیبهشت 1382 بود، به دلایلی چندین بار ویران شد و از نو بازسازی شده است و همچنین به دلیل فیلترینگ تغییراتی جزئی در دامنه‌ی قبلی انجام گرفته و اکنون با دامنه ali-tahmasbi.com و ali-tahmasbi.name قابل دست‌رسی است اگر چه دامنه ali-tahmasbi.name هم فیلتر شده است. آخرین باز سازی در آذر ماه 1402 انجام گرفت